چرا مرگ بر آمریکا؟ چرا باید با دولت مستکبر ایالات متحده آمریکا به عنوان سرکرده نظام جهانی سلطه مبارزه کرد؟ آیا «تعامل سازنده» و همسویی با نظام جهانی، رویکرد بهتری نیست و موجب رفاه و پیشرفت کشور نمیشود؟
آیا جز این است که اگر به چارچوبها و قواعد و احکام نظام جهانی تن بدهیم و از آنها تبعیت نماییم، آنها نیز دست از اعمال تحریم و «ایرانهراسی» برمیدارند و شرکتهای چندملیتی سرمایههای خود را وارد کشور میکنند و بدین سان رفاه و رونق پدید میآورند؟ پس چرا باید شعار «استقلال» از نظام جهانی و «تاکید بر ظرفیتهای درونی» سرداد و دعوی استکبارستیزی داشت؟ آیا اینها موجب تنگی سفره معیشت مردم نمیشود؟
آنچه در بالا آوردیم پرسشهایی است که برای تبیین شرایط امروز و ترسیم فرآیندها و رویکردهای معطوف به جهتگیریهای کلان و استراتژیک کشور و روشنگری و ابهامزدایی و پاسخ به شبهاتی که رسانههای وابسته به نظام جهانی (و رسانهها و چهرههای مروج آرا و افکار آنها در داخل کشور) عنوان میکنند، باید به آنها پاسخ گفت.
روشنگری و بیان حقایق درخصوص پرسشهایی که در صدر این مقاله عنوان نمودیم یک ضرورت و وظیفه مهم است.
برای شناخت و درک بهتر نسبت میان پیشرفت و رفاه اقتصادی - اجتماعی و فراخی سفره معیشتی مردم یک کشور با مناسبات برخاسته از نظام جهانی باید با نگاهی واقعبینانه، صفحه شطرنج و واقعیات جاری و حقیقی سیاست و اقتصاد در جهان امروز را دریافت و تحلیل کرد. در ادامه نکات و حقایقی را در این باره عنوان خواهیم کرد:
1- نظام جهانی سلطه که از زمان پدیدار شدن عالم غرب مدرن بتدریج شکل گرفت، در روند بسط خود کشورهای جهان را به دو دسته اصلی «کشورهای مرکزی» (متروپل) و «کشورهای پیرامونی» تقسیم نمود. در چارچوب این تقسیمبندی، چند کشور معدود متروپل که در شرایط امروز جهانی نوعا سرمایهداری امپریالیستی هستند؛ منابع طبیعی و نیروی کار سرزمینها و مردمان کشورهای پیرامونی را غارت و استثمار میکنند و ضمن وابسته کردن این کشورها، آنها را به بازارهای مصرف کالاهای خود بدل مینمایند.
نظام جهانیای که با آغاز پیدایش غرب مدرن در رنسانس، تاسیس گردید، نظامی مبتنی بر مناسبات بهرهکشانه است و جوهری ظالمانه دارد. این نظام جهانی بویژه از اواخر قرن نوزدهم و درپی ظهور سرمایههای انحصاری و آغاز گسترش فرآیندهای جهانیسازی، ساختاری متصلب پیدا کرده است. در چارچوب این ساختار متصلب برای هریک از اعضای این نظام وظیفه و نقش مشخصی تعیین گردیده است. دولتهای کشورهای متروپل نظام جهانی (همانها که ما با استفاده از تعبیر حکیمانه قرآنی آنها را استکباری مینامیم) نوعی نظام درهمتنیده و پچیده ساختهاند که برپایه وابستگی کشورهای پیرامونی به کشورهای امپریالیست متروپل استقرار یافته است. در چارچوب این نظام (که مناسبات آن ظالمانه و استثماری و تحمیلی و سرکوبگر است) مردمان سرزمینهای پیرامونی حق ندارند از حد و مرتبه خاصی بیشتر رشد نمایند و اجازه ندارند خارج از محدودهها و قلمروهایی که رژیمهای کشورهای متروپل (همان دولتهای مستکبر) تعیین کردهاند، فعالیت و پیشرفت نمایند.
2-حقیقت این است که مناسبات نظام جهانی (که امام خمینی (ره) در عبارت حکیمانه «نظام جهانی سلطه» بهنحوی موجز باطن و جوهر آن را بیان نمودند) برپایه سلطهگری و استیلای چند قدرت امپریالیست بر بقیه کشورها و بر چند میلیارد نفر انسان (که در سرزمینها و کشورهای پیرامونی بهسر میبرند) بنا گردیده است. اساس مناسبات این نظام، ظالمانه و سرکوبگرانه و مبتنی بر استثمار و استعمار است. سرشت و سرنوشت کشورهای پیرامونی در چارچوب مناسبات نظام جهانی، وابستگی به دولتها و قدرتهای استکباری متروپل و مبتلا بودن به درجات مختلف فقر و فاصله طبقاتی و مشکلات ناشی از ناکارآمدی نهادهای اقتصادی - اجتماعی است. تنها راه مردمان سرزمینهای پیرامونی برای رهایی از فقر و ظلم و وابستگی، مبارزه با ارکان و نهادها و شئون برگرفته از مناسبات نظام جهانی و رهایی از محدودهها و سیاستها و قواعد تحمیلی و سرکوبگر تعیینشده از سوی رژیمهای مستکبر و نهادهای بینالمللی است. در واقع برای مردمان کشورهای پیرامونی، راه رهایی از فقر و ظلم و راه رسیدن به رفاه و رونق و پیشرفت و عدالت اقتصادی - اجتماعی، از جاده استقلالطلبی و مبارزه با نظام جهانی سلطه و استکبارستیزی میگذرد و بدون آن امکانپذیر نیست.
3-استعمار غرب مدرن حدود 200 سال پیش به منظور تبدیل ایران به یک کشور پیرامونی غارتشده و تحت سلطه به سراغ ما آمد و با روی کار آوردن رژیم پهلوی، عملا ایران را به یک کشور وابسته بدل کرد. کشوری که شرکتهای چندملیتی امپریالیستی نفت و دیگر منابع طبیعی آن و نیروی کار مردمانش را غارت میکردند و بازارهایش را به محلی برای فروش تولیدات خود و انباشت سود تبدیل کرده بودنــــد. نظام جهانی سلطه بــــــــه منظور پیشبــــرد اغراض و مطامع خــــود، صورتبندی (فرماسیون) فرهنگی - اقتصادی-سیاسی شبهمدرنیته را در ایران به وجود آورده و آن را بر کشور حاکم کرد. رژیم پهلوی تجسم اراده سیاسی این شبهمدرنیته در ایران بود. رهاورد حاکمیت غربزدگی شبهمدرن در ایران چیزی جز نفی استقلال ایران و فقر گسترده اکثریت مردم و تشدید و تعمیق فاصله طبقاتی و دشواری و تنگی معیشت و کمرنگ شدن احساس خودباوری و اعتماد به نفس ملی و ظهور و بروز انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی نبود.
سلطه استبدادی فرماسیون تجددمآبی نتایج فاجعهباری به بار آورد. اینگونه بود که جامعه ایرانی نسبت به آن اعتراض گسترده کرد و در هیات انقلاب شکوهمند اسلامی، عالم ایرانی - اسلامی رستاخیز کرد تا بساط ظلم و غارتگری و بهرهکشی نظام جهانی علیه مردم ایران را برچیند. انقلاب اسلامی با تکیه بر میراث آموزههای قدسی تشیع و فرهنگ اسلامی و توان عظیم مردمی و با مطالباتی استقلالطلبانه، عدالتخواهانه و دینمدارانه رخ نمود تا جامعه ایرانی را در مسیر رشد، اعتلا و پیشرفت مستقل قرار دهد.
4-حقیقت این است که چه برای مردم ایران و چه برای مردم دیگر کشورهایی که نظام جهانی آنها را در مجموعه «کشورهای پیرامونی» و تحتسلطه خود قرارداده یا بهدنبال تحت سلطه قرار دادن آنهاست؛ فقط یک راه برای رسیدن به پیشرفت و عدالت و زندگی توام با بهروزی وجود دارد و آن، راه استقلالطلبی و حرکت در مسیری جدا از مدارهای وابستگی به نظام جهانی و مبارزه با سلطهطلبی مستکبرانه آن است، زیرا مناسبات نظام جهانی و تقسیم کار بینالمللیای که امپریالیسم جهانی برای کشورها و ملتها و نقشهای آنها انجام داده، بهگونهای است که هر ملتی از آن تبعیت کند همیشه محکوم به وابستگی و فقدان استقلال و گرفتاری در فقر و ظلم و بحرانهای رکودی و تورمی و چرخه ناکارآمدی و فساد است.
نگاهی به تجربه کشورهایی که نه مرگ بر آمریکا گفتهاند، نه با نظام جهانی سلطه و آمریکا و دیگر دولتهای استکباری مبارزه کردهاند، بلکه همیشه کارگزار و وابسته و حیاط خلوت کشورهای امپریالیستی بودهاند، اما امروز از نظر اقتصادی در وضعیتهای بسیار دشوار به سر میبرند، بسیار روشنگر و آموزنده است. به وضعیت امروزی مصر و مکزیک و پرو نگاه کنید (نمونههای بیشمار دیگری را نیز میتوان نام برد و مثال زد) دولتهای حاکم بر این کشورها در همسویی کامل (و فراتر از آن در وابستگی) به آمریکا و نظام جهانی به سر میبرند. اما اکثریت مردم آن در فقر و شرایط بسیار دشوار (به مراتب بسیار دشوارتر از شرایط اقتصادی امروز فیالمثل کشور ما) به سر میبرند. اگر آنگونه که نئولیبرالهای غرب زده مدعیاند این به اصطلاح تعامل سازنده با دنیا (در واقع وابستگی به نظام جهانی و هضم شدن در هاضمه سرمایهداری بینالمللی) موجب رفاه و فراخی سفره معیشت و رونق و رفاه اقتصادی میشود، پس چرا در مصر، مکزیک و پرو (و دهها نمونه دیگر که میتوان برشمرد) نشده است؟ مصر یک رژیم کودتایی وابسته به آمریکا دارد، رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناخته است. به وضعیت قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای آن بنگرید. نزدیک یک میلیون نفر از مردم قاهره شبها در گورستان میخوابند، اسکندریه مشکل آب شرب دارد، سرانه درآمد مصر از ایران و برخی کشورهای دیگر منطقه پایینتر است، فاصله طبقاتی ناشی از غلبه مناسبات سرمایهداری در آن کشور بیداد میکند. بهعنوان نمونه دیگر به مکزیک بنگرید: بیشترین درآمیختگی را با اقتصاد آمریکا و شرکتهای چندمیلیتی دارد، یکی از کانونهای فعالیت سرمایهداری جهانی است، از احکام و دستورات و قواعد تقسیم کار نظام جهانی تبعیت میکند، اما غرق در فقر، ظلم، ناامنی و بیکاری و اسیر دست گانگستریسم است. به پرو نگاه کنید. نمونهای دیگر از کشورهای تابع نظام جهانی که مطابق قوانین، قواعد و چارچوبها و تقسیم کار تعیین شده از طرف نظام جهانی عمل کرده است؛ اما نتیجه چه بوده است؟ پرو امروز فقیرترین کشور آمریکای لاتین است. پرو کشوری وابسته با مردمی فقیر است که تحت سلطه مناسباتی ظالمانه به سر میبرند.
حال میپرسیم اگر طبق مدعای روشنفکران و سیاسیون نولیبرال داخلی و رسانههای وابسته به نظام جهانی، راه رسیدن به رفاه و معیشت فراخ و زندگی توام با بهروزی؛ حرف شنوی از احکام و قواعد نظام جهانی و دست کشیدن از مبارزه استقلالطلبانه ضداستکباری، و هضم شدن در هاضمه نظام جهانی (و به قول مرسوم «تعامل سازنده با دنیا!!؟») است؛ پس چرا این نسخه در مصر و مکزیک و پرو و دهها نمونه دیگر جواب نداده و موجب تباهی و سیهروزی مردمان شده است؟
5-حال برگردیم به پرسش آغاز این گفتار: «چرا مرگ بر آمریکا؟» زیرا آمریکا عنصر هژمونیک و سرکرده نظام جهانی سلطه و دولتی استکباری است و تحلیل عقلانی، علمی و تجربه تاریخی ایران و دیگر کشورها نشان داده است تبعیت از نظام جهانی و وابستگی به آن، برای ملتها رهاوردی جز ظلم، فقر و وابستگی ندارد. تنها راه نجات ملتها، در پیش گرفتن مسیر استقلال و راه رشد مستقل از نظام جهانی و مبارزه با استکبار جهانی است. زیرا نظام جهانی استکبار به سرکردگی دولت ایالات متحده آمریکا مانع پیشرفت و حرکت مستقل ملتها و کشورهاست و رشد همهجانبه، رفاه، رونق، بهروزی و فراخی معیشت زندگی مردمان به مبارزه با آمریکا و نظام جهانی سلطه و استقلال از آن گره خورده است. زیرا نظام جهانی، سدی برای حرکت ملتها به سوی استقلال و آزادی ایجاد کرده است و رسیدن به رفاه، پیشرفت و بهروزی جز از طریق درهم شکستن این سد امکان ندارد.
منبع:جام جم
۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است
-
شهرستان ادب: آخرین کلاس دورهی سوم آفتابگردانها، توسط زهیر توکلی شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر برگزار شد. در این کلاس، که نود دقیقه به طول انجامید، زهیر توکلی در مورد «جریانشناسی شعر انقلاب» صحبتهای خود را آغاز نمود:
زمینههای تحول در شعر فارسی، پیش از انقلاب فراهم شدهبود
شعر انقلاب به معنای مضامین سیاسی که حاوی اعتراض به حکومت سابق بود، سابقهی بسیار زیادی دارد و گروههای مختلفی این نوع از شعر را میگفتند؛ این نوع از شعر، شعر انقلاب است. قبل از انقلاب، دو سه چهرهی شاخص بودند که شعر با رویکرد اصلاحی- انقلابی میگفتند که آقای موسوی گرمارودی و آقای نعمت میرزازاده، طاهره صفارزاده، جواد محدثی، مرحوم محمدجواد بهجتی و حسن حاج علیمحمدی از آن دسته هستند؛ این گروه شعرهای مذهبی با رنگ و بوی سیاسی- اجتماعی میگفتند. شاخصترین چهرهها در این میان، علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده بودند. بعد از انقلاب، چند اتفاق خیلی مهم در حوزهی ادبیات انقلاب رخ داد. یکی از این اتفاقات این بود که بازگشتی به شعر کلاسیک صورت گرفت. البته زمینههای این بازگشت قبل از انقلاب شروع شدهبود. مثلا غزل نو قبل از انقلاب توسط منوچهر نیستانی، محمدعلی بهمنی، حسین منزوی و دیگران آغاز شدهبود. در حوزهی رباعی هم، حرکت سرودن رباعی با زبان معاصر، پیش از انقلاب آغاز شدهبود. شاعرانی مثل منصور اوجی، دکتر اسماعیل خویی و سیاوش کسرایی کسانی بودند که در این حوزه گام برداشتند. این جریانات محدود به این دو قالب نبود، بلکه در سایر قالبها مانند قصیده نیز دیده میشود. همین نهضتها، در کار شاعران بعد از انقلاب تاثیر بسیاری داشتند. وقتی نیما کار خود را شروع کرد، چون جریان رسانهها و مطبوعات بیشتر در دست چپها بود، اینها خیلی طرفدار نیما بودند و اینها خیلی شعر نو را تبلیغ میکردند. به موازات اینها کسانی بودند که همچنان شعر کلاسیک میگفتند. جریان حد وسطی هم بود، مثل نادر نادرپور، فریدون توللی و پرویز ناتل خانلری، که میگفتند به نوگرایی ادبی نیاز داریم ولی با شعر نو هم موافقت چندانی نداشتند. شعر نو از وقتی نیما شروع کرد، در دو دههی بعد از آن، نمونههای خوب آن خلق شد. در نتیجه جریان میانه، در کنار جریان نیمایی حرکت کرد و از دههی چهل به بعد شاعرانی وارد فضای شعر شدند که شعر کلاسیک میگفتند ولی از دستاوردها و امکانات شعر نیمایی استفاده میکنند. تمام کسانی که در این دوره چهرههای این نسل را تشکیل میدهند، هم شعر نیمایی میگویند و هم غزل. نوآوری در قالب کلاسیک در حدود قراردادهای همان قالب است، اما در شعر آزاد، شاعر باید تصویر خیلی نویی بیافریند و یا در زبان شعر خیلی باید تصرف کند.
-
شهریار زرشناس - نگاهی به تجربه کشورهایی که نه مرگ بر آمریکا گفتهاند، نه با نظام جهانی سلطه و آمریکا و دیگر دولتهای استکباری مبارزه کردهاند، بلکه همیشه کارگزار و وابسته و حیاط خلوت کشورهای امپریالیستی بودهاند، اما امروز از نظر اقتصادی در وضعیتهای بسیار دشوار به سر میبرند، بسیار روشنگر و آموزنده است.۱۳۶ امین شعبانی
-
به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع پرس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، شب ولادت با سعادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار، حرکت و پیشرفت جریان شعر انقلاب را امیدوارکننده دانستند و گفتند: البته جریانهای شعری دیگری نیز وجود دارد؛ اما این جریان شعر انقلاب است که از لحاظ مضمون، نوآوری در مضامین و صیقلیافتگیِ الفاظ پیشرفت بسیار چشمگیری داشته است.
رهبر انقلاب اسلامی، بیان و پدیدهی شعر را از معجزات آفرینش خواندند و افزودند: شعر از جنبهی جمال و زیبایی برخوردار است و این امتیاز، شعر را به یک رسانه اثرگذار و مسئولیتآور تبدیل میکند که باید این تعهد را در خدمت جریان روشنگری و هدایت قرار داد.
ایشان با اشاره به یک مغالطه ناشیانه که شعر را به «شعر هنری» و «شعر متعهد» تقسیم میکند و میکوشد با شعار قلمداد کردن شعر متعهد، از آن ارزشزدایی کند، خاطرنشان کردند: اشعار بزرگان و قلههای شعر فارسی همچون حافظ، سعدی، فردوسی و مولوی آکنده از اخلاق، تعلیم، تعهد، حکمت، عرفان، معنویت و اسلام ناب است، بنابراین تفکیک جنبه هنری و زیباشناختی شعر از جنبه رسالت و تعهد آن، مغالطهای واضح و ناشی از غفلت یا کمسوادی است.
حضرت آیتالله خامنهای قرار دادن شعر در خدمت معارف توحیدی، فضائل اهلبیت علیهمالسلام، انقلاب و حوادث مهم کشور و مسائل گوناگون دنیای اسلام را موجب اعتلا شعر دانستند و افزودند: در اشعار خود زیباییهای رفتاری ملت همانند حماسه زیبا و پر شکوه حضور فداکارانه مردم در کمکرسانی به سیلزدگان را به تصویر بکشید، زیرا این کار، شعر شما را به پرچم هویت ملت تبدیل میکند.
ایشان تأکید کردند: حفظ هویت ملت بسیار مهم است، چراکه ملتی که هویت خود را گم کند، در مشت بیگانگان آب میشود و از بین میرود.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان، در خصوص زبان فارسی ابراز نگرانی کردند و گفتند: من راجع به زبان فارسی حقیقتاً نگرانم، زیرا در جریان عمومی، زبان فارسی در حال فرسایش است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من از صداوسیما گلهمندم، به دلیل اینکه به جای ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقلخورده و درست، گاهی زبان بیهویت و تعابیر غلط و بدتر از همه تعابیر خارجی را ترویج میکند. انتشار فلان لغت فرنگی یک مترجم یا نویسنده از تلویزیون، موجب عمومی شدن آن لغت و آلوده شدن زبان به زوائد مضرّ میشود.
ایشان با تقبیح استفاده فراوان از لغات بیگانه در رسانهها، خطاب به مسئولان تأکید کردند: نگذارید زبان فارسی دچار فرسودگی و ویرانی شود.حضرت آیتالله خامنهای همچنین از ولنگاری زبانی و ساخت لفظی بسیار نازل برخی ترانهها و پخش آنها از صداوسیما در سریالها نیز انتقاد کردند و گفتند: زبان فارسی قرنهای متمادی است که عمدتاً بوسیله شاعران بزرگ حفظ شده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بیمبالاتی آن را به دست فلان ترانهسرای بیهنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیتالمال در صداوسیما و دستگاههای دولتی و غیردولتی پخش شود.
در این دیدار ۲۹ تن از شاعران جوان و پیشکسوت اشعار خود را در حضور رهبر انقلاب اسلامی قرائت کردند.
پیش از نماز مغرب و عشاء نیز تعدادی از شاعران از نزدیک با رهبر انقلاب اسلامی دیدار و گفتوگو و آثار خود را به ایشان تقدیم کردند.۱۶۴ امین شعبانی -
۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۰ پارامترهایی از دفاع مقدس نوشته های خودم کتاب معرفی کتاب ۰ نظر
بسم رب الشهدا و الصدیقین
پیشگفتار کتاب کُنام شیران
نویسنده و پژوهشگر : امین شعبانی
جنگ امروز ما ، جنگ نرم است ، رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای (مدظلهالعالی) در تعریف جنگ نرم می فرمایند : " در جنگ روانی و آن چه که امروز به آن جنگ نرم گفته می شود در دنیا ، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن ها را منهدم کند ، به سراغ ایمان ها ، معرفت ها ، عزم ها ، پایه ها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور می آید ".
پس طبق فرمایشات امام خامنه ای برای مقابله با جنگِ نرمِ دشمنان باید سنگرهای خود را در این حوزه حتی المکان بدون نقص و مستحکم بسازیم ، سنگرهای فکریی که اجازی نفوذ دشمن را ندهند .
یکی از مهمترین مواردی که دشمن در جنگ نرم آن را مورد هدف قرار داده است تاریخ هشت سال دفاع مقدس مردم غیور کشورمان است.
برای مطالعه ی کامل آن به ادامه مطلب بروید
درباره من
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق (ع) می فرمایند : " کسی که زمان خود را بشناسد ، آماج اشتباهات قرار نگیرد" .
با توجه به اوضاع کنونی فضای مجازی واجب دانستم که فعالیتی را با توجه به نیازهایی که در جامعه احساس می شود در دستور کار خود قرار دهم ، همچون گفتمان سازی دفاع مقدس ، یافتن راهکارهایی برای دفاع در جنگ نرم و غیره .
که انشالله در مسیری گام برداریم که مورد رضایت خداوند و شفائت ائمه ی معصوم قرار گیریم.
امین شعبانی هستم ، فعلا کارشناس مهندسی شیمی ، پژوهشگر و در حال تلاش برای نویسنده شدن .
طبقه بندی موضوعی
- پارامترهایی از دفاع مقدس (۱۹)
- دیگر (۹)
- نوشته های خودم (۳)
- کتاب (۴)
- معرفی کتاب (۳)
- دانلود کتاب (۱)
- ادبیات (۱)
- گفتمان سازی فرهنگ دفاع مقدس (۲)
- شهدا (۶)
- جنگ نرم و جامعه شناسی (۱)
- گنجینه (۱)
- بزرگان اسلام (۱)
آخرين عناوين
- آیةالله العظمی حاج سید علی آقا قاضی طباطبائی
- پیام تسلیت امام خامنه ای در پی شهادت سردار کبیر سپهبد قاسم سلیمانی
- چرا باید صحیفه سجادیه بخوانیم؟
- زمان هایی که کور می شویم-یک
- چگونه میتوان با جنگ نرم بر علیه امریکا اقدام کرد-قسمت اول
- با فرماندهان | سردار اسدی
- جلادهای هشتگ ساز
- گفتمان سازی فرهنگ دفاع مقدس _منابع بیشتر قسمت اول
- گفتمان سازی فرهنگ دفاع مقدس قسمت اول
- عبرتی از حادثه کربلا
آرشيو
- مرداد ۱۳۹۹ (۱)
- فروردين ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۱۰)
- خرداد ۱۳۹۸ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۲۲)
نويسندگان
- امین شعبانی (48)