-
۲۶ مهر ۹۶ ، ۰۰:۴۷ پارامترهایی از دفاع مقدس ۰ نظر
پست دوم مربوط به موضوع
" امام خمینی و مساله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس "
می پردازیم و ابعادی دیگر رو مورد بررسی قرار می دهیم
به دلیل حجم زیاد مطلب به ادامه مطلب رجوع کنید...
با تشکر امین شعبانی مدیریت وبلاگ
جنگ تبلیغاتی
1ـ عملیات تبلیغاتی عراق علیه ایران
عراق از ابتدای جنگ در مقابل فشار تبلیغاتی که از جانب ایران وارد میشد و به عتل عمق اثر بخشی کلام امام بر مردم عراق و حتی ارتش آن کشور سعی در مشروعیت بخشیدن به صدام و حزب بعث داشت. آنها برای ملت خویش چهرهای منفی از ایران ترسیم میکردند و صدام را ابرمرد و منجی معرفی مینمودند. همه تلاش حزب بعث این بود که صدام در مقابل ایدئولوگ و نجات دهنده اعراب معرفی شود. همچنین به موازات این تلاش مضاعفی را برای تخریب جمهوری اسلامی ایران و مسؤولان آن بویژه حضرت امام مصروف میداشت.عده محورهای تبلیغات دولت عراق علیه ایران به طور خلاصه به شرح زیر میباشد:
ـ ضد اسلامی بودن ایرانیان و بخصوص دولت ایران
ـ آتشپرست و مجوس بودن مردم ایران
ـ قتل عام اسرای عراقی در ایران
ـ اعزام کودکان 9 ساله به جبهه بدون آموزش و بدون اسلحه
ـ تعطیل کردن مدارس و فرستادن اجباری دانشآموزان به علت کمبود نیرو
ـ استفاده ابزاری از جنگ برای سرکوب رقبای داخلی
ـ به خدمت گرفتن اجباری اقوام غیرفارس مثل کرد و ترک و لر
ـ ارتباط با اسرائیل و آمریکا
هرچند عمده این تبلیغات در اثر اغراق زیاد خیلی قابل پذیرش نبود ولی در برخی موارد هم فشار تبلیغاتی رژیم و عراق برای ایران دردسر زا میشد حتی مثلا سازمان ملل و سازمان جهانی حقوق بشر و مورد فرستادن کودکان به جنگ کرارا به ایران تذکر میدادند.
2ـ ایران و جنگ تحمیلی
امام تا آنجا که ممکن بود شایعات اساسیتر و حساستر را بیجواب نمیگذاشتند مثلا در مورد رابطه ایران با آمریکا و اسرائیل که به میزان وسیعی در کل جهان بخصوص منطقه پخش شده بود فرمودند «ما تا آخر ایستادهایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد. ... مع ذالک میبینید شیاطین ... میگویند ایران با اسرائیل و آمریکا رابطه دارد» و یا در مورد اسلامخواهی و مسلمانی صدام به شهید کردن علما توسط او اشاره میکنند و به عنوان یک شاهد عینی از عملکرد او میگویند :
«صدام از زمانی که من در نجف تبعید بودم در بین مردم به عنوان مخالف اسلام و جلادی و خونخواری معروف بود ... وقتی رییس جمهور شد به اسم اینکه ایران و ایرانیها فارس و مجوسند با تحریک آمریکا از زمین و دریا و هوا به ایران حمله کرد»
اما به طور کلی ایران به اندازه عراق در بعد تبلیغاتی موفق نبود چون اولا خود ایران هیچ رسانه فعال و بینالمللی نداشت و ثانیا هیج کشوری با این خصوصیت حامی ایران نبود حجتالاسلام حکیم که از فضایی خارج از ایران میتوانست به تحولات بنگرد گفته است « کلیه رسانه های غربی تلاش میکنند ایران را به انزوا بکشانند و تا حدودی هم موفق شدهاند ولی متأسفانه ایران در معرفی چهره واقعی انقلاب موفق نبوده است»
ردپای آمریکا و مسیر ادامه جنگ
گردانندگان سیاست آمریکا یا به قول سی.رایت میلز همان برگزیدگان قدرت آن کشور که عمدتا صهیونیست هستند پیش از آنکه به منافع حکومت آمریکا درجنگ ایران و عراق فکر کنند با توجه به تأثیر مثبت این منازعه بر حیات سیاسی نامشروع رژیم صهیونیستی آتش آنرا بر افروخته و گرم نگه میداشتند.
اسحاق شامیر در همان سالها گفته بود. این جنگ باید ادامه پیدا کند زیرا ادامه آن به طولانیتر شدن عمر اسرائیل کمک میکند».این اظهارات صریح و بیشرمانه مؤید تحلیل ایران بود که علت جنگ را ترس از به خطر افتادن منافع اسرائیل در منطقه پس از سقوط حکومت پهلوی میدانست . تمام تلاش آمریکا این بود که جنگ را در حالتی بینابین نگه دارد برای بدست آوردن نتایجی از قبیل اینکه:
ـ بتواند هر روز منطقه را از خطر ایران بترساند تا جمهوری اسلامی روز منزویتر شود،
- بتواند در گرماگرم جنگ به کشورهای حوزه خلیج فارس اسلحه و ادوات نظامی بفروشد،
ـ در سطح جهانی ایران را به جایی برساند که چاره ای جز دوستی با آمریکا نداشته باشد.
مقامات آمریکایی بنابر اظهارات خودشان میدیدند که «ایران منابع اندکی در اختیار دارد، از نظر دیپلماتیک منزوی است و از نظر سلاح در مضیقه» که همه این شرایط برای منافع آنها ارضا کننده خواهد بود. با نگاه به این شرایط بودک ه بعدها آمریکاییها اعتراف کردند «ما در ابتدا میگفتیم بگدارید ایران و عراق هر چه قدر میخواهند به جان یکدیگر بیفتند»
یک نکته مهم را باید در اینجا مدنظر قرار داد و آن اینکه هدف آمریکا فقط برقراری جنگ بود نه شکست ایران. آمریکا جنگ ایران و عراق را در توازن میخواست چرا که از منظر آمریکا سقوط ایران ممکن بود باعث تجربه کشور یا حاکم شدن حزب توده و بالطبع شوروی گردد و از طرفی پیروزی عراق هم مطلوب نبود چرا که ممکن بود عراق را تبدیل به قدرت مطلق منطقه بکند و این تهدیدی برای کشورهای عربی و بالطبع منافع جهان غرب در این منطقه بود.
1ـ حمایتهای آمریکا از عراق
پس از پیشرویهای ایران حفظ توازنی که از آن سخن گفتیم نیاز به قدرتمند شدن عراق داشت. در همین راستا آمریکا حمایتهای آشکار خود از رژیم عراق را آغاز کرد. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر گفت «آمریکا باید در جهت متوقف کردن انقلاب اسلامی کاملا از رژیم عراق پشتیبانی کند و با صدام روابط فوقالعاده برقرار کند، ماسکی وزیر امور خارجه آمریکا با دیدار وزیر خارجه عراق در نیویورک مذاکراتی انجام داد ، کیسینجر مخفیانه به عراق سفر کرد ، کنگره آمریکا به درخواست دولت ، عراق را از لیست حامیان تروریست حذف کرد تا بتواند سلاح به آن کشور بدهد و تصویب کرد که 9 میلیارد دلار اعتبار برای عراق طی سالهای 82 تا 85 اختصاص داده شود. 2/1 میلیارد دلار هم از طرف دولت به شرکتهای خصوصی وام اعطا شد تا خط لوله نفت عراق را از طریق اردن احداث کنند. سیا هم موظف شده بود اطلاعات ماهوارهای خود را از ایران در اختیار عراق قرار دهد.
2ـ جنگ نفتکشها اولین حضور نظامی آمریکا
آغاز اقدامات عملی آمریکا بر ضد ایران جنگ نفتکشها بود که با یک طراحی حساب شده نتایج بسیار مطلوبی برای آمریکا به بار آورد. جنگ نفتکشها با کمک فرانسه در سال 62 آغاز شد. آنها عراق را با هواپیماهای سوپر استاندارد فرانسوی تجهیز کردند که به عراق توانایی میداد با موشکهای اگزوسه نفتکشهای ایران را هدف قرار دهد.
1ـ2 تأثیر جنگ نفتکشها بر ایران
الف ـ کاهش تولید و صدور نفت که چون عمده درآمد ایران از فروش نفت بود باعث کاهش شدید درآمدها میشد
ب ـ افزایش هزینههای تولید و استخراج نفت
ج ـ افزایش هزینههای صدور به خصوص حق بیمه محمولات و حق سورشارژ کشتیهای تجاری
د ـ افزایش صدور نفت اعراب حوزه خلیج فارس و کم رنگ شدن نقش ایران در بازار نفت
2ـ2ـ تأثیر جنگ نفتکشها بر عراق
الف ـ کاهش قیمت نفت و افزایش هزینهها یصدور که نتیجهاش کاهش درآمدها بود
ب ـاحتیاج بیشتر عراق به کمکهای آمریکا و حامیان عرب که خود 3 نتیجه داشت
ج ـ صدام بیشتر تابع آمریکا میشد
د ـ شیخنشینهای خلیجفارس با افزایش درآمد بیشتر خود را مدیون آمریکا میدانستند
ه ـ اعراب با کمکهای خود به عراق هر روز صدام را وامدارتر و دستهای خود را آلودهتر به جنگ میکردند
این برنامه از پیش طراحی شده پس از اجرا علاوه بر همه منافع فوق بهانهای هم بدست آمریکا داد تا برای کنترل از نزدیک جنگ وارد خلیجفارس شود و آن بهانه اسکورت کشتیهای کویتی به درخواست آن کشور با توجه به ناامنی خلیجفارس بود.
امام خمینی و اندیشه اتحاد اسلامی
حضرت امام بر اساس تحلیل خود از منطقه ذرهای امید به هیچ یک از حکومتهای اطراف نداشتند. ندای ایشان در عرصه بینالملل فراید مظلومیت ملت انقلابی ایران بود، ایشان با دلی آکنده از درد میفرمودند. ما در منطقهای به زندگی مرگبار خود ادامه میدهیم که اکثر حکما آن چشم و گوش بسته تحت فرمان آمریکا به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت میدهند و یا در جمع مهمانان خارجی دهه فجر فرموده ما کشورمان ، کشوری است که جز خداوند تبارک و تعالی پناهی ندارد، این فریاد مظلومیت خود عامل دیگری بر وحدت مردم بود زیرا بر خلاف قبل از انقلاب که وسعت جنایات آمریکا بواسطه ، رژیم پهلوی نیاز به روشنگری رهبران انقلابی داشت این بار چنگال خونین قدرتهای ستمگر جهانیرا همه مردم بالای سر تک تک خودشان احساس میکردند و هر روز بر حقانیت موضع خودشان که خط امام بود بیشتر پی میبردند که نتیجهاش انسجام مضاعف بود.
امام بارها سران عرب منطقه را نصیحت کرده بودند ولی آنها هر روز از مواضع اسلامی و ضد اسرائیلی خویش عقبنشینی میکردند. کشورهای عربی از آنجا که قدرت خود را بسیار کمتر از آن ارزیابی میکردند که بتوانند در مقابل غرب قد علم کنند ـ شاید درسی بود که از جنگ 6 روزه با اسرائیل گرفتند ـ خود را ناچار میدیدند در زیر علم قدرتی بزرگتر باشد. امامدر دفاعات متعدد آنها را به حمایت از ایران و وحدت با دیگر مسلمین دعوت کرده بودند ولی بیش از آنکه به اسلام ایمان داشته باشند از آمریکا میترسیدند.
حتی دولت خودگردان فلسطین که همان حیات دوباره خود را مدیون انقلاب اسلامی ایران بود. از ابتدا جنگ اعلام بیطرفی کرد دولتی که نه بسط یدی داشت و نه قدرتی.
شیوخ عرب آنقدر مرعوب قدرت آمریکا شده بودند که هر روز طرحی را برای صلح با اسرائیل دست و پا میکردند. یک روز معاهده کمپ دیوید در روز دیگر طرح 8 مادهای فهد. امام خمینی پس از فتح خرمشهر با ادبیات سیاسی خاصی خطاب به اعراب که ناشی از ناامیدی نسبت به اصلاح آنان بود صریحا آنها را تهدید کردند تا اگر به دامن اسلام پناه نمیآورند لااقل با خیال آسوده هم جذب آمریکا نشوند. ایشان در پیامی که به مناسبت فتح خرمشهر صادر کردند در مورد همان طرحها فرمودند:
«ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصا حرمین شریفین میدانیم. اسلام به ما اجازه سکوت نمیدهد. و یا در آستانه حج و زمانی که زمزمههای ـ مبنی بر محروم کردن ایران از آن بود فرمودند «من به حکومتهای اطراف خلیج و به حکومتهای منطقه هشدار میدهیم که دست از مخالفت با ایران و مساعدت با صدام بردارند .... ننشینند در کاخهای بزرگ خودشان و خیال کنند که حالا که در کاخ هستیم پس به ایران هم میتوانیم چه بکنیم. خدا نکند که امسال حجاج ایرانی نروند به مکه و خدا نکند که این اسباب نشوند که اسلام و مسلمین انفجار در آنها حاصل بشود و دیگر نه شیخی وجود پیدا بشود و نه از بستگان آمریکا»
جهان غرب از اتحاد احتمالی دنیای اسلام هراس داشت امام این را میدانستند و مدام تذکر میدادند. آمریکا میترسد چنانچه صدام از بین برود .... ملت عراق یک حکومتی خودش تأسیس میکند موافق میل خودش اسلامی و اگر ایران و عراق به هم پیوند پیدا کنند و اتصال پیدا کنند سایر این کشورهای کوچولویی که در منطقه هست آن هم به اینها میپیوندند و آمریکا از این منطقه ارزخیز که برای او حاضر است هزاران لشکر خودش را از بین ببرد محروم خواهد شد» با این تحلیل بود که خطاب به اعراب میگفتند:
«شماها چه داعی دارید که دایما دم از این میزنید که ایران خطر است برای ما؟ ایران خطر است برای آمریکا ایران خطر است برای شوروی ، نه برای شما ، ایران رحمت است برای شما»
شرایط و وقایع سالهای 62 تا 65
1ـ همانطور که قبلا اشاره شد پیروزیهای بعد از فتح خرمشهر و پیشرویهای درون خاکعراق آنقدر چشمگیر نبود. طبق اطلاعات و آمار سیاه مثلا در یکی از موفقترین عملیاتهای بزرگ یعنی خبر حدود 40% از اهداف مورد نظر تأمین شد. بعد از آن هم هر روز به علت تجهیز عراق مقابله دشوارتر میشد با در نظر گرفتن اینکه ایران هم مجبور بود به جز جبهه غرب و جنوب بخشی از نیروی خود را صرف مقابله جنگ نفتکشها در خلیج فارس کند.
2ـ آمریکا پس از فتح خرمشهر برای اینکه ایران را دچار تشتت نیرو کند و از قدرت پیشروی ایران در عراق بکاهد توسط اسرائیل حمله به جنوب لبنان را ترتیب داد. توقع هم این بودکه ایران به خاطر حساسیت خاصی که روی لبنان دارد بخشی از نیرو و تجهیزات خود را به آنجا منتقل کند. امام هر چند به زعم خودشان دیر ولی واقعا خیلی زود این مسأله را دریافته بودند. ایشان در یک سخنرانی فرمودند:
«آمریکا ـ یک توطئه دیگری عمیقتر اجرا کرده است که در این توطئه ما هم یک قدری باز میخوردیم و او این است که یک نقطهای که پیش ما خیلی بزرگ است و ما نسبت به او حساسیت زیاد داریم آن غائله را پیش آورد تا اینکه ملت ما را از آن مطلبی که در کشور خودش میگذرد و از آن جنگی که در کشورخودش میگذرد غافل کند، قضیه هجوم اسرائیل به لبنان» و بعد به عنوان اینکه تکلیف دولت و ملت ایران را در این زمینه مشخص کرده باشند فرمودند «باید همه ملت ما و همه دولتمردان ما توجه به این معنا داشته باشند که در عین حال که ما لبنان را با ایران از حیث مصالح و مفاسد جدا نمیدانیم لکن نباید کاری بکنیم که نتوانیم هم لبنان را و هم ایران را نجات دهیم ... ما راهمان این است که باید از راه شکست عراق دنبال لبنان برویم».
البته از کمکهای مخفی و موضعگیری صریح نسبت به این موضوع هیچگاه حکومت ایران و خود حضرت امام غافل نشدند. مثلا در پاسخ به تبلیغات حکومت عراق برای صلح میگفتند:
«صلحطلبی شما مثل صلحطلبی اسرائیل است ـ یعنی واد شده است و شهرهای لبنان را گرفته است و حالا میگوید که با ما بیایید دیگر آتش بس کنیم». و این نشان میداد که هنوز لبنان برای ایران یک دغدغه است. »
3ـ در کنار تحریمهایی که علیه ایران اجرا میشد بلوکغرب میکوشید تا با در اختیار گذاشتن فنآوریهای پیشرفته نظامی و سلاحهای کشتار جمعی عراق را هر چه بیشتر تقویت کند که در نتیجه بمباران تأسیسات اقتصادی ایران در همین ایام شکل گستردهتری به خود گرفت. به موازات این حمایتها ابرقدرت شرق هم عملا و به شدت با ایران بر سر دشمنی افتاد.
شوروی در ابتدای جنگ هر چند حمایتی از ایران نمیکرد ولی در فهرست پشتیبانان تمام عیار صدام هم قرار نداشت. چرا که به عنوان قدتر مقابل آمریکا نمیخواست در این جنگ با او هم پیمان شود. شاید این تصور را هم روسها داشتند که در صورت پیروزی ایران از منفع منطقه بینصیب نمانند. اما پس از چندی آشکارا تغییر موضع داده و کمکهای شایانی به حکومت عراق کردند. این تغییر موضع چند علت داشت:
الف ـ ایران به خواسته روسها مبنی بر حمایت نکردن مجاهدین افغانی تن نداد.
ب ـ شوروی از آمریکا بر سر موضوع افغانستان امتیازاتی گرفت تا یکه تاز آن منطقه باشد و در قبال آن عراق را یاری کند.
ج ـ انحلال حزب توده در سال 62 و دستگیری سران آن هم برای شوروی بسیار گران تمام شد. زیرا ارکان اصلی این حزب همه جاسوس روسها در ایران بودند و اعترافات و محاکمه آنها نه تنها شوروی را آزاد میداد بلکه آینده منافع آن دولت در ایران را در پردهای از ابهام فرو میبرد.
در مجموع شوروی پس از این چرخش ابتدا نیروی هوایی عراق را مجهز به میگهای 25 کرد که با آن نیرو قدرت میداد بالاتر از سقف برد پدافند هوایی ایران پرواز کنند و به سادگی در آسمان شهرهای ایران خصوصا تهران ظاهر شد، و بمباران نمایند. و در حرکت بعد هم لیبی را وادار کرد تا کارشناسان نظامی خود را پس از خرابکاری در سیستم هدایت موشکهای زمین به زمین اسکاد و موشکهای زمین به هوایسام از ایران خارج کند که اولا قدرت مقابله موشکی ایران از بین میرفت و ثانیا از کار افتادن موشکهای زمین به هوا پدافند هوایی تهران را بسیار ضعیف کرده بود که باعث قدرت میگهای عراقی میشد.
البته پس از چندی کارشناسان ایرانی در میان ناباوری همگان این موشکها را راهاندازی کردند ولی خسارات و تلفات این دوره بیش از اندازه بود. حکومت عراق هم چون به هیچ مرا میپایند نبود با بیرحمی تمام اهداف غیرنظامی را تخریب میکرد. توینبی میگوید: جنگهای ملیگرایانه بیرحمانهتر از جنگ های مذهبی است زیرا موضع یا بهاه دشمنها کمتر معنوی و بیشتر مادی است». بگذریم از اینکه نه تها اهداف عراق ملیگرایانه نبود بلکه حزبی و تابع منافع آمریکا بود و بالطبع با وحشیگری تمام به ایران هجوم میآورد.
وضعیت داخلی ایران پس از فتح خرمشهر
بعد از حذف بنیصدر دیگر هیچ نظارتی بر عملکردها نبود که این دو علت داشت یکی اعتماد مسؤولان رده بالای نظام به یکدیگر و دیگری شرایط بحرانی جنگ و لزوم یکدستی فضای سیاسی.
امام با هدف تمرکز دادن سیاست داخلی بر جگ به عنوان پشتیبانی قاطع از ارکان نظام فرمودند، من اعلام میکنم به همه ملت که امورز مخالفت با دولت ، مخالفت با مجلس ، مخالفت با جمهوری اسلامی، مخالفت با ارگانهایی که در جمهوری اسلامی است مخالفت با اسلام است و موجب تباهی در این کشور و این ملت است.
در اثر این حمایت بیچون و چرا کمکم تفکری بر کشور حاکم شد که هرگونه انتقاد و تخرب را عین کفرتلقی میکرد. بنابراین هیچ ارزیابی از عملکردها ارایه نمیشد. از طرف دیگر هر روز مسؤولان و برنامهریزان نظامی عدم توفیقات را به عوامل خارجی نسبت میدادند و مسؤولان اقتصادی مشکلات را به جنگ، در نتیجه فضایی بوجود آمده بود که هیچ مسؤول ایرانی خطا کار به حساب نمیآمد.
البته بسته بودن فضای سیاسی لازمه شرایط جنگ بود ولی تعطیلی باب انتقاد آفتی بود در جهت خودمحوری مسؤولان. همگان در طی سالهای جنگ آنقدر به این فضا عادت کرده بودند که مثلا وقتی نخستوزیر شنید که شاید چند وزیرش را مجلس سوم رأی نگیرند استعفا کرد. البته با تذکر امام که نظارتهای قانونی را حق همه و مثبت دانستند مهندس موسوی استسعفایش را پس گرفت ولی توجه به این مثال به عنوان نمونه، گوشیای از فضای آن روزها را ترسیم میکند.
بعد از فرسایشی شدن جنگ کم کم اختلافات بوجود آمد و تقریبا مرزها مشخص بود هر چند که مرزبندیهای فکری و اقدامات عملی به صورت زیرزمینی شکل میگرفت.
امام که از این اختلافات کاملا مطلع بودند هر از گاهی به مسؤولان تذکر میدادند که باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایشی خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم»
سست شدن آرمانهای اولیه انقلاب و سوءاستفاده برخی سودجویان که در بحثهای دولتی فعال بودند باعث شد که فسادهایی از قبیل احتکار یا اختلاس کم کم نمایان شود. اضافه شدن این مشکلات بر اقتصاد بیمار کشور باعث میشد که با تمام تلاشی که دولت در جهت رفاه مردم اعمال میکرد مشکلی به نام تورم گریبانگیر کشور شود، یکی از نتایج طبیعی تورم آشکار شدن شکافهای اقتصادی و پیدایش اختلاف طبقاتی بود.
امام هیچگاه در این دوران منکر مشکلات نبودند یکی از خصوصیات مؤثری که رهبر را به افراد تحت رهبری نزدیک میکند این است که او در مقام خود نشان دهد که مشکلات مردم را درک میکند و از آنها آگاه است. امام با بیان اینکه «از حیث گرانی ما هم نگران هستیم، از این گرانی همه نگران هستند اما چاره چیست؟» خود و مردم را در یک جایگاه قرار میدادند. به عبارت دیگر ضمن قبول مسأله لاینحل بودن آن را با توجه به شرایط صریحا میگفتند و امید بیهوده نمیدادند. تأثیر این برخورد بر مردمی که از عمق وجود به رهبر خود ایمان دارند باور مشکلات ، تحمل آنها و یاری رهبری میباشد. و از طرفی دیگر امام همیشه مردم را به یاد آرمانهای انقلاب میانداختند.
میفرمودند:«ملتی که برای شهاد میرود ملتی که زن و مردش عاشق شهادت هستند دیگر از اینکه فلان چیز کم است فلان چیز زیاد است نمینالد ... نرخش کم باشد ، نرخش زیاد باشد».
کلام امام تسکینی بود بر دردهای مردم و باعث میشد که تأثیر این شرایط بر مردم بریدن از امام و انقلاب نباشد بلکه نهایتا وقتی از زبان مسؤولان مشکلات را ناشی از جنگ میشنوند کم کم از آن سرد شوند. ولی تأثیر این وضعیت بر مسؤولان مهمتر بود چرا که در عین ناباوری طبقه جدیدی در کشور بوجود آمد که سابقه انقلابی داشتند. شعار انقلابی هم میدادند ولی از امکانات رفاهی نسبتا بهتری برخوردار بودند. اثر منفی این واقعیت انکار ناشدنی بر مردم از تأثیر فشار اقتصادی آنها بسیار بیشتر بود. امام خمینی در این زمینه همیشه تذکرات را به مسؤولان گوشزد میکردند. میفرمودند «باید افراد متوجه این معنا باشند کسانی که واقعا دلشان برای اسلام میتپد و برای کشورشان متوجه این معنا باشند که پست میزان نیست مقام میزان نیست ....». ایشان بخصوص به روحانیت سفارش میکردند که «من از دو جهت نگران هستم یک جهتی که زیطلبگی در بین ما ضعیف بشود یا از بین برود یک جهت دیگر هم اینکه مبادا خدای نخواسته اختلاف پیدا بشود که هر دو اینها از باب اینکه شما در جایی واقع شدهاید که مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد میخواهید بکنید مردم را مبادا یک وقتی به واسطه خارج شدن ماها از زیطلبگی مردم را از ما منصرف کنند که انصراف از روحانیت منتهی میشود به انصراف از اسلام».
امام با فرسایشی شدن جنگ مقابله میکنند
فرسایشی شدن جنگ و شرایطی که ذکر آنها گذشت غیر از اینکه در مردم احساس خستگی بوجود میآورد 2 نتیجه دیگر هم داشت:اول اینکه همه مسؤولان کشور چون طی چند سال برنامههای خود را با جنگ هماهنگ کرده بودند کم کم به آن عادت کرده و دیگر در برنامهریزیها نگاهشان به جنگ مانند نگاه به یک عنصر همیشگی در حاشیه بقیه مسایل و مسؤولیتها بود.
و دوم اینکه رزمندگان و بخصوص داوطلبین بسیجی که در جبههها در شرایط نه حمله و نه دفاع قرار گرفته بودند و تنها فعالیتشان به غیر از مقاطع خاص و کوتاه عملیات ـ عموما شرکت در درگیریهای کوچک بود، آتش شور و اشتیاقشان آرام آرام فروکش میکرد و از شرایط حاکم بر جنگ خسته میشدند. افت روحیه رزمندگان از اطمینان فرماندهان به نگه داشتن جنگ در توازن میکاست. زیرا «روحیه بالا و خوب نبرد واحدهای مختلف نظامی در شرایط جنگی به عنوان یک شکل ظاهری مضاعفی از انضباط تلقی میشود». و از بین رفتن نظم یگانها ممکن بود ضایعات جبران ناپذیری به جبهه خودی بزند. مجموعه این شرایط باعث میشد که به طور کلی جنگ در ایران کم کم علیرغم صلاح کشور و خواست امام در حاشیه قرار گیرد. از آنجا که انسجام اجتماعی مردم حول مسأله جنگ بود با کم رنگ شدن نقش آن در حیات کشور وحدت مردم نیز دستخوش آسیب میشد.
امام در این مقطع مدام تذکر میدادند که مسؤولین مراقب شرایط باشند. ایشان همیشه وحدت مسؤولین را گوشزد میکردند که نمونههایی از آن ذکر شد و بعد نیز خواهد آمد به ائمه جمعه نیز سفارش میکردند « مردم را در صحنه حاضر نگه دارید» و آرزو میکردند که: «من امیدوارم که این مردم با بیشتر در صحنه باشند و از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام یک امری بوده که از آن وقتی که اسلام حکومت پیدا کرده جنگ همراهش بود». خطاب به رزمندگان میفرمودند:«همانطور که اشخاص حول کعبه میگردند و عبادت میکنند شماهم در سنگرهایتان عبادت میکنید ... من هر شب به شما دعا میکنم». یا میگفتند «حکم اسلام این است امروز».
از جایگاه مرجع مذهبی نیز ضمن بیان اینکه «قضیه جنگ امروز برای همه ما اهمیتش بیشتر از فروع دین است» در پاسخ به استفتائات ، جنگ را بر زیارت مکه، اذن پدر و مادر و ادامه درس طلاب مقدم دانستند.
مجموعه این مواضع حضرت امام مقاومتی بسیار مؤثر بود در برابر آن امواج فرمایشی که مطمئنا بخشی از زمینه پیروزیهای سال 65 را باید در اینجا جستجو کرد.
اختلافات ارتش و سپاه
از عملیات فتحالمبین به بعد جنگ در شب انجام میشد و بدون استفاده از قوای زرهی و با حضور گسترده نیروی انسانی همراه با ایثارگریهای سپاه و بسیج. با اینکه به قول کاستن به قول جامعهشناس برجسته جنگ. «بیتردید جنگ برای داوطلب از جاذبه خاصی برخوردار است زیرا او با روی گشاده آن را میپذیرد و برای دفاع از یک آرمان وارد جنگ میشد» اما هیچ کدام از شرایطی که ذکر شد با اصول منظم و کلاسیک جنگ همخوانی ندارد.
به تدریج نیاز نیروهای رزمی و عملا نیاز جبهه به تخصصهای نظامی کم کم از بین رفت. همین موضوع باعث شد به مرور زمان ابتکار عمل در خط مقدم بدست سپاه نیفتد و نیروی زمینی ارتش که در مدت طولانی پس از آزادسازی خرمشهر پتانسیل بالای خود را در اولین عملیاتهای آزادسازی با موفقیت به ارا گذاشته بود. در جبهههای میانی محدود شده و عملا به نوعی سرگرم جنگ گردد. اگر به موضوع فوق نکات زیر را هم بیفزائیم ـ که برای کوتاهتر شدن کلام به طور خلاصه به آنها اشاره میشود ـ نگاه ما دقیقتر خواهد بود.
ـ خط استراتژی دقیق و از پیش تعیین شده نظامی جز در چند عملیات بزرگ
ـ کوچک بودن صحنههای عملیات در بسیاری از موارد تا آن حد که طراحی استراتژیک را غیر ممکن میکرد.
ـ صرفهجویی در استفاده از امکانات زرهی به علت تحریم تسلیحاتی و فشار اقتصادی
ـ تشکیل شدن بدنه ارتش از سرباز بر خلاف داوطلب بودن نیروهای تحت فرماندهی سپاه
ـ کسب مجوز توسط سپاه برای گرفتن سرباز و جذب سربازهای انقلابیتر و محروم شدن ارتش از آنها که بالطبع ایجاد دوگانگی بیشتر در روحیه ارتش و سپاه میکرد.
ـ دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا یکم افضلی) و فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی (سرهنگ عطاریان) به جرم عضویت در حزب توده و جاسوسی برای شوروی که باعث متهمتر شدن ارتش به دور بودن از انقلاب و فاصله گرفتن از سپاه کاملا انقلابی شد.
امام به این موضوع توجه جدی داشتند. بیانات و پیامدهای ایشان در طی سالهای نیمه دوم جنگ مالامال از تذکرات در این موارد است. میفرمودند:
« شما توانستید در مقابل تمام قدرتهای عالم بایستید و تا این روح برادری محفوظ است ... شما محفوظید» «اگر بناباشد که یک وقت خدای نخواسته ارتش بگوید من سپاه هم بگوید من بسیج هم بگوید من آن روز است که فاتحه همهتان خوانده شده است». ایشان به فرمانده سپاه میگفتند :« همیشه به سپاه سفارش کنید .... با ارتشی ها با برادری رفتار کنند» و در پاسخ به شهید محلاتی نماینده خود در سپاه که در مورد اقدام برای جلوگیری از گروهگرایی سؤال کرده بودند مرقوم کردند: «در این امر که با سرنوشت سپاه سر و کار دارد با قاطعیت و بدون ملاحظه از احدی انجام گیرد»
هر چند تدابی رامم کاهش دهنده بخشی از مشکلات بخصوص کم توجهی سپاه به ارتش بود ولی واقعیت این بود که ابتکار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش.
بنابراین احساس میشد که هم سپاه باید امکانات بیشتری داشته باشد و هم منظمتر عمل کند. در همین راستا امام به سپاه دستور دادند که تحت نظارت آیتالله خامنهای از بعضی امکانات ارشت استفاده کند» همینطور در ششمین سال جنگ حکم تشکیل 3 نیروی مجزای زمینی ، هوایی و دریایی را به سپاه ابلاغ کردند.
ایستادگی امام در مقابل تهاجمات تبلیغاتی
1ـ امام و عرصه بینالمللی
در آن سال فشارهای تبلیغاتی جهان غرب بر ایران به شکل همه جانبه ادامه داشت و همانطور که ذکر شد ایران به علت نداشتن تریبون در دفاع از خود و اشاعه تفکر صحیح انقلاب اسلامی و رساندن ندای مظلومیت خوش به جهانیان ناموفق بود. ولی امام در حد امکان سعی میکردند که اگر ایران نمیتواند تأثیر مثبتی ر این وضع داشته باشد اقلا اثر منفی نیز نگذارد. مثلا ایشان با درایت خاص خود پس از اینکه یکسری بمبگذاری ، هواپیما و کشتیربایی توسط رسانههای بینالملل به ایران نسبت داده شد و یک نفر در رادیو ایران از سر خشم و خودسرانه از این اقدامات ابراز رضایت کرده بود با موضعگیری تندی فرمودند :« رادیو نباید همینطوری ، بیتوجه و بدون فهم یک مسایل را بگوید و ایرانرا مفتضح کند ... چطور یک مطلبی که برخلاف عواطف دنیاست، برخلاف اسلام است، برخلاف عقل است ما میتوانیم تأیید بکنیم؟ از یک جایی یک دستهای را بردارند میروند، به یک دسته دیگر مینگذاری میکنند در یک جایی مینگذاری کردن معنایش این است که عدهای اصلا گناهی ندارند آنها هم از بین بروند، چطور اسلام اجازه این را میدهد؟ چطور ایران اجازه این را میدهد ... لکن ببینید ما در چه گرفتاری هستیم که هر مطلبی که واقع میشود گردن ما میگذارند». این موضعگیریهای سریع و صریح امام باعث میشد تا رسانههای خارجی به موضوعات دیگری بپردازند و کمتر روی این مسایل مانور دهند.
2ـ امام در عرصه داخلی
در طی سالهای نیمه دوم جنگ و بخصوص 64 به بعد حرکت خزنده و به احتمال زیاد غیرهماهنگ شدهای محسوس بود که جنگ و مشروعیت آن را زیر سئوال میبرد. بخشی از این جریان تلاش میکردند که برای تأثیر بیشتر موضاع خود را به بزرگان مذهبی حتی مراجعی نظیر آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نسبت دهند. امام در راه خنثی کردن این القائات هم نقش بسیار مؤثری داشتند. البته ایشان مطمئن بودند کسانی که چنین مواضعی میدارند از علما و مراجع طراز اول نیستند چرا که اولا آنها اگر حرفی باشد مستقیم و بیهیاهو میگویند و ثانیا اینکه خود آقایان مراجع هم پس از پخش شایعات تکذیبیه صادر میکردند.
از آنجا که قویترین ابزار پخش شایعات و اخبار بعد از رادیو و تلویزیون ـ که در اختیار حکومت است ـ مطبوعات میباشند امام ابتدا در تعیین تکلیف اصحاب قلم فرمودند: «روزنامهها باید مسایلی که پیش میآید نظر کنند یک وقت انتقاد است یعنی انتقاد سالم این مفید است یک وقت انتقام است نه انتقاد این نباید باشد». همچنین ایشان کسانی را که با استفاده از اسلام به تفرقهافکنی میپرداختند با تندی خطاب قرار داده و فرمودند: نباید از قرآن سوء استفاده کرد و آنهایی که با رژیم ما مخالف هستند .... یا آخوندهای درباری یا آخوندهای بدتر از آخوندهای درباری بگویند این مخالف قرآن است. خیر این موافق قرآن است اگر کسی بگوید با فاسد جنگ نکنید مخالف قرآن است.
ایشان اختلافافکنیها را گناهی بزرگ شمرده و میگفتند یک کلمه اختلاف انگیز در یک همچو موعقی که اسلام در معرض خطر کفر است این از گناهانی است که نمیشود به این زودی ازش گذشت
در شرایطی که انتقادهای بنیانی در قالب شایعات و اخبار نسبت به جنگ وارد میگشت امام هر از گاهی به تبیین علت و انگیزه و تکلیفی که باعث ادامه جنگ میشد میپرداختند به عنوان نمونه و برای اینکه ما نیز امروز یک بار دیگر تکلیف ولایت شیعی را در قبال کفر مرورکرده باشیم به یکی از این موارد اشاره میکنیم. این جملات را حضرت امام در پاسخ به کسانی که شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» را خلاف اسلام و قرآن و نوعی قدرت طلبی تحت لوای دین میدانستند در جمع مسؤولان کشوری و لشکری فرمودند:«اگر ما امروز جنگ میکنیم و جوانهای ما میگویند جنگ جنگ تا پیروزی اینطور نیست که اینها یک امری بر خلاف قرآن میگویند. این یک ذرهای است .... آنی که قرآن میگوید بیشتر از این حرفهاست اینکه ما میگوییم به اندازه حدود خودمان میگوییم چون ارموز با فرض کنید که صدام یا باکسانی که مؤید صدام هستند جنگ داریم، در این محیط ناقص میگوییم که جنگ جنگ تا پیروزی خدای تبارک و تعالی چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد میگوید که جنگ تا رفع فتنه ، غایت رفع فتنه است. یعنی ما اگر پیروز هم بشویم یک کمی فتنه را کم کردیم اگ رما به جای دیگر هم پیروز بشویم با زکی جای کمی پیروزی حاصل شده است اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم باز همه دنیای عصر خودمان را پیروز درست کرده ایم و قرآن این را نمیگوید . قرآن میگوید جنگ تا رفع فتنه باید رفع فتنه از عالم بشود بنابراین غلط فهمی است از قرآن که کسی خیال کند که قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پیروزی ... بالاتر از این را گفته است».
همچنین ایشان همه روز به مناسبتهای مختلف به تکریم و تعظیم شهدا و اسراء و مفقودین و خانوادههای آنها میپرداختند رزمندگان را ستایش میکردند و میفرمودند: «من وقتی که فکر میکنم جوانهای ما که در جبههها اینطور زحمت میکشند خجالت میکشم که چرا اینجا نشستهام». ای نمونهای از جملاتی است که باعث میشد جان برکفان بسیج با ایمان به مراد خویش به حضور قدرتمند خود در جبههها ادامه دهند و در زمانیکه همه دنیا دنبال این بودند که آتشبس را بر ایران تحمیل کنند به پیروزیهای چشمگیری دست یافتند. حضرت امام پیش از آنکه پتانسیل دوبارهای را که به جبههها داده بودند به حرکت درآورند هرگونه صلح بدون در نظر گرفتن شرایط ایران را نامشروع قلمداد کردند. «ما از تاریخ باید یاد بگیریم به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند ... به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آنکه باید حم بشود بعد که حضرت امری با فشار اینها نتوانست میخواستند بکشندش اگر نکند ... این ابتلا را حرت امیر داشت الان نظیر او را ما داریم ... ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت نرویم» .
در ماه رمضان سال 65 که مخالفان نا آگاه جمهوری اسلامی به بهانه حرام بودن جنگ در ماه رمضان پیشنهاد آتشبس عراق را صحه میگذاشتند، حضرت امام ضمن مخالفت جدی با این حرف فرمودند «مهلت بدهید به این جنایتکار که در ماه مبارک تجهیز کند خودش را و بعد از ماه مبارک بدتر از اول حمله کند ... ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ماه رمضان ماه جنگ است»
مردم ایران به حمایت و تأیید بیش از پیش امام پرداختند پس از راهپیماییهای مکرر به عنوان بیعت دوباره ایشان سمینار « لبیک یا امام» برگزار شد که امام خطاب به اعضای آن سمینار فرمودند «مسؤولین و فرماندهان ارتش و سپاه بسیج با استفاده از امکانات مادی و معنوی خود با تزلزل سخت و عمیق حاکم بر پیکر پوسیده عراق در جبهههای جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد قهرمانانه خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند»
در همین زمان به طور غیر منتظرهای توازن نظامی در جنگ به نفع ایران تغییر کرد. سپاه که اولین عملیات مستقل از ارتش را طراحی کرده بود برای اجرای موفق آن نیاز به تقوت نیروی انسانی پیاده نظام داشت که با اعزام بزرگ سپاهیان محمد (ص) مهیا شد. سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عملیات والفجر هشت کند و طی 75 روز جنگ با ارتش عراق منطقه ازاد شده فاو را حفظ نماید. پس از آنکه هر دو جبهه ایران و عراق مشغول ترمیم ضربات سنگین نبرد دو ماه و نیمه خود بودند سپاه با دومین عملیات بزرگ در منطقه مهران با نام کربلا یک در دو جبهه ابتکار عمل را به دست گرفت و سوار بر جنگ شد. بار دیگر ارتش عراق در لاک دفاعی فرو رفت و همه اندک نیروی باقی مانده خود را برای دفاع در برابر تهاجمات کوچک و منطقهای ذخیره کرد.۲۴۲ امین شعبانی
درباره من
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق (ع) می فرمایند : " کسی که زمان خود را بشناسد ، آماج اشتباهات قرار نگیرد" .
با توجه به اوضاع کنونی فضای مجازی واجب دانستم که فعالیتی را با توجه به نیازهایی که در جامعه احساس می شود در دستور کار خود قرار دهم ، همچون گفتمان سازی دفاع مقدس ، یافتن راهکارهایی برای دفاع در جنگ نرم و غیره .
که انشالله در مسیری گام برداریم که مورد رضایت خداوند و شفائت ائمه ی معصوم قرار گیریم.
امین شعبانی هستم ، فعلا کارشناس مهندسی شیمی ، پژوهشگر و در حال تلاش برای نویسنده شدن .
طبقه بندی موضوعی
- پارامترهایی از دفاع مقدس (۱۹)
- دیگر (۹)
- نوشته های خودم (۳)
- کتاب (۴)
- معرفی کتاب (۳)
- دانلود کتاب (۱)
- ادبیات (۱)
- گفتمان سازی فرهنگ دفاع مقدس (۲)
- شهدا (۶)
- جنگ نرم و جامعه شناسی (۱)
- گنجینه (۱)
- بزرگان اسلام (۱)
آخرين عناوين
- آیةالله العظمی حاج سید علی آقا قاضی طباطبائی
- پیام تسلیت امام خامنه ای در پی شهادت سردار کبیر سپهبد قاسم سلیمانی
- چرا باید صحیفه سجادیه بخوانیم؟
- زمان هایی که کور می شویم-یک
- چگونه میتوان با جنگ نرم بر علیه امریکا اقدام کرد-قسمت اول
- با فرماندهان | سردار اسدی
- جلادهای هشتگ ساز
- گفتمان سازی فرهنگ دفاع مقدس _منابع بیشتر قسمت اول
- گفتمان سازی فرهنگ دفاع مقدس قسمت اول
- عبرتی از حادثه کربلا
آرشيو
- مرداد ۱۳۹۹ (۱)
- فروردين ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۱۰)
- خرداد ۱۳۹۸ (۴)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳)
- بهمن ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۲۲)
نويسندگان
- امین شعبانی (48)